با رفیقان از ازل دست رفاقت داده ایم ، در وفای ما نکن شک گرچه دور افتاده ایم.
بود درد مو و درمانم از دوست / بود وصل مو و هجرانم از دوست
اگر قصابم از تن واکره پوست / جدا هرگز نگردد جانم از دوست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در رفاقت رسم ما جان دادن است / هر قدم را صد قدم پس دادن است
هرکه بر ما تب کند جان میدهیم / ناز او را هرچه باشد میخریم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چقدر سفت شده پدال دوچرخه دونفره دوستی مان!
یا من خسته ام، یا شیب زیاد شده، شاید هم تو دیگر رکاب نمی زنی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آخر چه شد که این همه نامهربان شدی چیزی که خوش نداشتم ای دوست! آن شدی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دوستی چیزی برای هدیه نیست / طرح دریا و غروب گریه نیست
دوستی یک کلبه ویرانه نیست / صحبت از شمع و گل پروانه نیست
دوستی تنهای تنها یک تب است / بی تو ماندن در سکوت یک شب است . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
رفیق یک دله غمخوار و یار باید ونیست / فغان چه ها که در این روزگار باید ونیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هرکـس به طریقی دل ما میشکند / بیگانه جدا ، دوست جدا میشکند
بیگانه اگر میشکند حرفی نیست / من در عجبم دوست چرا میشکند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر چند که از آینه بی رنگ تر است / از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است
بشکن دل بی نوای ما را ای رفاقت ! / این ساز شکسته اش خوش آهنگ تر است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من از پاکدلانم که زکس کینه ندارم یک شهر پُر ا ز دشمن و یک دوست ندارم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق آمد و شد چونم اندر رگ و پوست / تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
اجزای وجودم همگی دوست گرفت / نامی است ز من بر من و باقی همه اوست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
فریاد مردمان همه از دست دشمن ست فریاد ما از دل نامهربان دوست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یا رب ! دل دوستان پر از غم نکنی ! ... با تیر قضا ، قامت ما خم نکنی !
ای چرخ تو را به حق قرآن ، سوگند ... یک مو ز سر رفیق ما کم نکن !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یاد یاران هرکجا باشند برما واجب است ، ما رفیق نارفیق شهر غمها نیستیم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دوستان با وفا سایه گستر لحظه های تلخ و شیرین روزگارند ، سایه ات برقرار
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
با خون غم نوشتم غربت مكان ما نیست ازیاد بردن دوست هرگز مرام ما نیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یاد ما خواه بکن خواه مکن مختاری / لیکن ای دوست بدان کنج دلم جا داری
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مست عشقم مست شوقم مست دوست / مست معشوقی که دنیا دست اوست |
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خاک پای دوست شدن در نزد ما یک آرزوست،تا مگر قابل بداند جانمان تقدیم اوست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چون میسر نیست مارا کام دوست ، عشق بازی می کنیم با نام دوست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای دوست گلی به یادگار بفرست ، گر لایق گل نیستم خار بفرست
از بهر خدا ، نه از بهر دلت ، من پیامی داده ام تو جوابی بفرست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شد هر پاکروی که بود تردامن شد
گویند شب آبستن و این است عجب کاو مرد ندید از چه آبستن شدباوفا! مهر تو اندر جان ماست / زندگی بی دوستی زندان ماست
کم بزن آتش دل بی تاب را / یاد خوبت روز و شب مهمان ماست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هرقدر رفاقت بکنم می ارزی / اظهار صداقت بکنم می ارزی
آنقدر عزیزی تو برایم ای دوست / صدبار که یادت بکنم می ارزی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یه تکیه گاهی واسه این دل من / یه وقت نری جدا نشی تو از من
رفیق نیمه راه دل نباشی / چه سوتوکوره اگه تو نباشی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من یاد خوش دوست به دنیا ندهم / لبخند خوشش به حور رعنا ندهم
گر یاد کند مرا هر از گاهی چند / گرد رخ وی به چشم بینا ندهم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو به پاکی عقیقی/مثل دریاها عمیقی
فهمیدی چرا میخوامت؟/اخه بهترین رفیقی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زندگانی باهمین شوروهمین شبهاخوش است
باهمین بیش وهمین کمها خوش است
زندگی کردیم وشاکی نیستیم/بر زمین خوردیم وخاکی نیستیم
دور هستیم ازرفیقان ولی غافل از یاد رفیقان نیستیم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در حنجرهام شور صدا نیست رفیق / یک لحظه دلم ز غم جدا نیست رفیق
بگذار که قصه را به پایان ببرم / آخر غم من یکی دو تا نیست رفیق
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من و یاد تو و یک سینه تنگ / شبی تار و سهتاری خسته آهنگ
کمی با چشمهایم مهربان باش / مزن ای دوست بر آیینهات سنگ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گاه می توان براى یک دوست چند سطر سکوت به یادگار گذاشت
تا او در خلوت خود هر طور که خواست آنرا معنا کند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن ؟؟؟ / در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن / از دوستان جانی مشکل توان بریدن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سفر از فاصله ی دور حکایت دارد / خسته با رفتن احساس رفاقت دارد
چه صمیمانه به درگاه خدا گویم / که دلم از دوری دوست شکایت دارد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای دوست به خدا دوری تو دشوار است / بی تو از گردش ایام دلم بیزار است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بی تو ای مونس جان ، دل ز غمت می سوزد / دل افسرده ی من طالب یک دیدار است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی تو موفق میشی من با غرور به دنیا می گویم که "این دوست من است"
اما وقتی شکست می خوری من کنارت میمونم و دستهایت را می فشارم و میگویم
من دوست تو هستم